نوشتن، نوعی ایثار است. | جمال میرصادقی

کوچ بنفشه ها | شفیعی کدکنی
9 اسفند 1398
به ادبیات ناب بدون دیگر شائبه‌ها فکر باید کرد
9 اسفند 1398

نوشـتن نوعـی ایثـار اسـت و همـه چیـز خـود را بایـد بـرای آن داد و همـه چیـز خـود را بایـد در راه آن فـدا کـرد. هر دمبیلـی  و تفریحـی نوشـتن هرگـز آدم را نویسـنده نمـی کنـد.

بـرای نوشـتن هـر رمـان دسـت کـم دو هـزار سـاعت یـا یـک ســال و نیــم و دو ســال بایــد وقــت گذاشــت. بســته بــه ایــن اسـت کـه داسـتان نویـس چـه وقـت کار خـود را تمـام شـده مـی پنـدارد و دسـت از نوشـتن بر می دارد.

چنیـن وقتـی بایـد تـا حـد امـکان پیوسـته و مسـتمر باشـد. نمـی شـود کـه فقـط روزهـای تعطیـل را بـه آن اختصـاص داد و روزهـای دیگـر بـه سـراغ کارهـای دیگـر رفـت.

مـن رمـان «شـب چـراغ» را در سـاعت هـای فراغـت از کار اداری نوشــته ام. بعضــی از شــب هــا دیــر مــی خوابیــدم و گاهـی آنچـه نوشـته بـودم بـا خـود بـه اداره مـی بـردم و در فرصـت هایـی کـه پیـش مـی آمـد آن را دوبـاره مـی خوانـدم و بازنویســی مــی کــردم، البتــه نمــی گذاشــتم همکارهــا و رئیســم از ایــن امــر با خبــر شــوند. شــب چــراغ، رمانــی ۱۹۰ صفحـه ای اسـت و بـرای نوشـتن آن تقریبـا یـک سـال و نیـم وقـت مـرا گرفـت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.